امین اله طلائی؛ فریبرز دولت آبادی؛ کاوه بذرافکن
چکیده
یکی از عوامل مهمی که میتواند پاسدار فرهنگ رضوی باشد و از این فرهنگ متعالی و مؤثر بهگونهای خاص صیانت کند، معماری است. مسئله معماران و هنرمندان متعهد به قصد فوق این بوده است که باید با استفاده از ظرفیتهای ...
بیشتر
یکی از عوامل مهمی که میتواند پاسدار فرهنگ رضوی باشد و از این فرهنگ متعالی و مؤثر بهگونهای خاص صیانت کند، معماری است. مسئله معماران و هنرمندان متعهد به قصد فوق این بوده است که باید با استفاده از ظرفیتهای خلاقه هنر و معماری به گسترش این فرهنگ -که به یقین امتداد فرهنگ نبوی است- بپردازند. تکریم و تثبیت و ترویج ارزشهای حرم حضرت رضا علیهالسلام همچون نماد برجسته ارادتمندی به فرهنگ رضوی همواره ، محمل بحثهای مختلفی از ابعاد مختلف بوده است. برای مثال بافت تاریخی پیرامون این مضجع شریف توانسته در بستر زمان محملِ تداعی های رفتار سازی از فرهنگ رضوی باشد. فرهنگی که خود مبتنی بر استذکار و استمرار ولایت الله است. نکته در خور تأمل این است که مرمت بافت تاریخی مذکور همواره در تشدیدِ حرفه ای گری های معمارانه و تنفیذ نگاه فن سالارانه به فراموشی سپارده شده است؛ در حالی که مرمت کنندگان این بناهای تاریخی – بیش و پیش از هرچیز- خود را بسان زائری مخلص می یافتند که باید به قدر بضاعت در بروزِ بارقه های معنایی فرهنگ رضوی بکوشند و جامع سعی بلیغ و اهتمام فصیح به تن در پوشند.براین اساس این تحقیق می کوشد تا فراتر از "نقش" به "مأموریت" مرمت بافت تاریخی حرم حضرت رضا(ع) هم بپردازد و با نگاهی ساختارگرایانه و نظام مند به رابطه های معنادار حاکی از مرمت بپردازد. ماهیت تحقیق کیفی و روش انجام آن توصیفی_تحلیلی میباشد .